حاشیه ها و شایعه های کرونا با مردم ایران چه می نماید؟
به گزارش بانیما، باید اعتراف کنم این روزها یکی از سخت ترین روزهای زندگی و کاری ام است نه از بابت اصل حضور کرونا بلکه به خاطر حواشی و شایعه های پیرامون این بیماری همه گیر جهانی.

به قول متخصصان پزشکی، کرونا که از آنفلوآنزا خطرناک تر نیست،درصد مرگش هم خیلی کمتر از این بیماری است اما حواشی پیرامونش، دروغ پرداری هایش،شایعات اعصاب خرد کنش، آسیب های روانی اش، افسردگی هایش و… از خود بیماری واقعا که خطرناک تر است.
یعنی حاشیه بر متن غلبه نموده و خیلی ها هم که از این آب گل آلود به شیوه خودشان ماهی می گیرند؛ متاسفانه.
یکی پرستار و پزشک نیست خودش را در نقش پرستار و پزشک جا می زند و حرف هایی می زند که مورد توجه قرار گیرد.
یکی پرستار و پزشک هم هست اما باز هم همان نقش را بازی می نماید و خارج از دایره وظایفش مثلا می خواهد حرف های متفاوتی بزند تا به لطف شبکه های اجتماعی دیده شود.
دم به دم، حرف، هردم شایعه، یک بار فلان فیلم که راننده آمبولانس می گوید سه برابر آمار اعلامی فوتی بر اثر کرونا را دیده که دفن نموده اند؛چنان هم با آب و تاب می گوید که ملت هیجان زده از کرونا، باورشان می شود واقعا چنین اتفاقی افتاده،
بار دیگر کلیپی از فلان قبرستان منتشر می شود و می گویند این فیلم مربوط به دفن یک کرونایی در یکی از قبرستان های بوشهر است بعدا کاشف به عمل می آید که آن کلیپ مربوط به قبرستان قم است نه بوشهر.
کار به جایی می رسد که حتی یک برنامه تلویزیونی چین را زیر نویس فارسی می نمایند و بر علیه ایرانی ها هر آنچه دوست دارند مثلا ترجمه می نمایند، فکرشان هم درست است: مگر چند درصد ایرانی ها چینی بلدند تا بخواهند متوجه وانگ وونگبرادران و خواهران چینی باشند؛کلیپی که بعدا خود چینی ها تکذیبش کردند.
اما با عرض پوزش بدبختی و شرمساری ماجرا جایی است که بعضی از باسوادان و کسانی که از لحاظ مدارک تحصیلی بالا هستند این ها را بازنشر می نمایند و چون این ها بازنشر می نمایند سایر مردم نیز به استناد اینان، باور می نمایند.
این نکته ماجراست.همین درد است.همین هاست که روزها را سخت می نماید. پخش شایعه چقدر که آسان است اما جمع کردنش خیلی سخت، این البته بخشی اش هم بر می شود به عدم شفافیت بعضی مسوولین با مردم که به شایعه پردازان یاری می نماید.
البته بیشتر کسانی که مطالب را بازنشر می نمایند انصافا هیچ قصد و نیت بدی ندارند. تنها تقصیرشان این است که به سرعت شایعه ها را باور می نمایند و به همان سرعت بازنشرش می نمایند؛ این مشکل ماجراست و دردِ امروز ما.
سختی کار ما رسانه ای ها اینجا نمایان است. این روزها بیشتر وقتم به تکذیب -با دلیل همراه با شرح -به دوستان و آشنایان و اهالی محل و… می گذرد؛کاری که بسیار سخت است و واقعا آدم را پیر می نماید؛این را از ته دل گفتم.
در دوره ارشد ارتباطات دو تحقیق مفصل درباره مشکل شایعه با عنوان باورپذیری سریع شایعه در ایرانیان انجام دادم و با تحقیقی نسبتا جامعه شناسانه به این مساله پرداختم.
نتیجه و لب کلام ساعت ها گفت و گو با اساتید جامعه شناس و یافته های دیداری خودم این بود:
یک: مردم ایران به رسانه های رسمی خصوصا و تاکیدا صداوسیما -که از همه بیشتر قابل دسترسی است- اعتماد لازم را ندارند، روزنامه ها،خبرگزاری ها و سایت های رسمی هم دستشان در انتشار بعضی مطالب بسته است و مجبور به لاپوشانی می شوند.
دو: در نتیجه همین بی اعتمادی آنان به رسانه هایی که از آن تعبیر به رسانه های بیگانه می شود مراجعه می نمایند، آن رسانه ها بعضا حرفه ای عمل می نمایند و با سیاست یک حرف راست، دو حرف دروغ اخباری به خورد مخاطب می دهند که باورپذیری اش برای مردم راحت تر است در نتیجه پیروز این جدال متاسفانه آنانند.
سه:دستگاه های مسوول هم در فرصت مناسب به این شایعات پاسخ نمی دهند و وقتی اقدام می نمایند که دیگر دیر شده است.
و چهارم: متاسفانه مردم ایران به راحتی آبِ خوردن حرف ها را باور می نمایند و به همان راحتی منتشرش می نمایند؛ به همین دلیل هم هست که کارشناسان تبلیغات همیشه بهترین روش تبلیغ و بازاریابی در ایران را تبلیغ دهان به دهان می دانند.
***
کاش خارج از کلیشه های مرسوم، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد یا هر نهاد مسوول دیگری روی این چهار مورد -که البته کشف من نیست و تقریبا همه کارشناسان رسانه می دانند- کارگروه های حرفه ای تشکیل دهند؛ هزینه نمایند و با به کار گیری اساتید خبره و استخوان خرد نموده های مطبوعات، آغازی باشند بر خاتمه یک معضل اجتماعی در ایران.
این مطلب را اینجا هم ببینید.
منبع: توریسم آنلاینbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا