صفر تا صدِ صدای دیوی؛ من از هوتن شکیبا متنفرم!
به گزارش بانیما، خبرنگاران: احتمالا اگر نظرسنجی درباره بهترین بازیگر جوان چند سال اخیر سینمای ایران صورت بگیرد، نوید محمدزاده رتبه اول را به خود اختصاص می دهد. دور از انتظار هم نیست، انصافا درخشش این بازیگر در فیلم های عصبانی نیستم، ابد و یک روز، بدون تاریخ بدون امضا، مغزهای کوچک زنگ زده، سرخ پوست و متری شیش و نیم، رای به حقانیت این انتخاب و اظهارعلاقه مندی مخاطبان به ویژه تماشاگران نسل جوان می دهد.
با این همه، بازیگران دیگری هم نسل نوید محمدزاده داریم که قابلیت و ظرفیت این محبوبیت و در صدر بودن را دارند مانند بهرام افشاری، پوریا رحیمی سام، مهدی کوشکی و هوتن شکیبا که همگی خاستگاه تئاتری دارند و باوجود جوانی به معنای واقعی کلمه، چند سال خاک صحنه خورده اند و اغلب دانش آموخته رشته تئاتر و بازیگری هستند. اگر می بینید در سال های اخیر حضور پررنگی در فیلم ها و سریال ها دارند و مدام دیده می شوند، ماحصل پشتکار و حضور مرتب تئاتری آنهاست.
البته امروز فقط با هوتن شکیبا کار داریم؛ بازیگر جوان و مستعدی که حضورهای سینمایی اش کمتر از این دوستان هم سن و سالی است که ذکر نامشان رفت، اما شکیبا فارغ از این کمیت اندک، یک سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را هم به خانه برده تا همین سرچراغی و در همین چند سال حضور جسته گریخته اش در سینما، جای پایش را در این رسانه محکم کرده باشد.
تبارشناسی تئاتر
یادم هست یک بار در یکی از نشریات سینمایی، قرار بود به بهانه بازی خوب هوتن شکیبا در نمایش اسکلیگ و بچه های پرواز (1391) گفت وگویی تلفنی با او داشته باشم اما مدیرمسؤول که او را نمی شناخت، مظنون شد که منِ خبرنگار چه زدوبندی با این بازیگر ناشناخته دارم که می خواهم با او مصاحبه کنم! به عبارتی ایشان اعتقاد داشت این بازیگران بی اسم و رسم را نباید پررو کرد. اما توضیحات من کارگر افتاد و مدیرمسؤول محترم را مجاب کردم که دلیل اصرار من برای مصاحبه با این جوان، صرفا توانایی و بازی اش در این نمایش است.
ضمن این که شکیبا آن موقع به عنوان صداپیشه و دوبله کارتون هم فعالیت پررنگ و موفقی داشت. شکیبا از اواخر دهه 80 تا امروز، فعالیت مداوم و غبطه برانگیزی در تئاتر داشته و تقریبا همه نقشی را هم روی صحنه تجربه کرده است. جن گیر، تبارشناسی دروغ و تنهایی، آوازه خوان طاس، باغ آلبالو، بر پهنه دریا، دن کامیلو، ستوان اینیشمور و... تنها برخی از نمایش هایی است که شکیبا در آن ها درخشید. این پشتوانه تئاتری و میل همچنان به حضور صحنه ای، شکیبا را برای بازی در هر نقشی در سینما آبدیده و مهیا کرده است، به شرطی که تهیه کنندگان و کارگردانان سینما او را هم در قامت نقش های خوب ببینند.
چالش عاشقانه یک تروریست
بعد از دو سه نقش مکمل که چندان باعث دیده شدن شکیبا در سینما نشد، او سر از یک نقش اول پرچالش درآورد؛ بازی در نقش عبدالحمید ریگی در فیلم شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار. شکیبا هم باید لهجه منطقه سیستان و بلوچستان را درست ادا می کرد و هم باید روحیات مختلف یک تروریست را به تصویر می کشید و هم باید عشق اش به فائزه را نشان می داد. او با رعایت همه این ویژگی ها، شخصیتی پیچیده خلق می کند. تردیدهای عبدالحمید برای اطاعت بی چون و چرا از برادرش درعین عشقی که به مادر بچه هایش دارد، به خوبی در بازی نفسگیر و پرتعلیق شکیبا هویداست.
دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، شکیبا را به موفقیتی زودهنگام در سینما رساند و کار را برای او در ادامه راستا تا حدی سخت کرد. حالا تماشاگران از شکیبا انتظار دارند او را در نقش هایی مهم و جذاب ببینند، ولی بازی در فیلم عامه پسند به کارگردانی سهیل بیرقی، امتیازی برای شکیبا نبود و نقش خاص او هم در فضای مبهم قصه، پرداخت درستی نداشت. حذف ناگهانی شخصیت از داستان هم باعث شد نقش میلاد، تلاش ناکام و هدررفته ای باشد. با این حال منتظر نقش های خوب دیگر شکیبا در سینما می مانیم و می دانیم کلی نقش خوب، انتظار او را می کشند.
حبیب مردم
شاید اگر بازیگر بی معرفتی بود، با غرور و تبختر دیگر حاضر نمی شد در تلویزیون حاضر شود و به پیشنهاد بازی در ادامه نقش حبیب در سریال فوق لیسانسه ها (ادامه سریال لیسانسه ها) پاسخ مثبت دهد، اما شکیبا به دوستان و همکارانش و البته به مخاطبان و دوستداران حبیب و مجموعه احترام گذاشت و با نمک بیشتری در نقش جوان فوق لیسانسه پولدار و بدتیپ و عشق ازدواج ظاهر شد و نقش زیادی در موفقیت و محبوبیت این سریال داشت.
دابسمش های حبیب با حرکات درست و بامزه چشم و ابرو، حسابی گل کرد و بارها در فضای مجازی دیده شد. تعهد شکیبا به پروژه و بازی جذاب، نمکین و پرجزئیات او در نقش حبیب، نشان داد بازیگر خوب و کاربلد، می تواند فارغ از برخی ادعاهای روشنفکری، هر کار خوبی را در هر مدیومی بپذیرد و برای بهتر دیده شدن نقش و اثر از هیچ تلاشی دریغ نکند. قطعا مخاطبان هم قدر این تلاش و تعهد هنرمندانه را می دانند و او را به نیکی به هم نشان می دهند. از منظر دابسمش حبیب در همین فوق لیسانسه ها عرض می کنم که یکی از آهنگ های هوروش بند را لب زده بود: با انگشت همه نشون می دن منو!
بچه دیو دوست داشتنی
خیلی کار سختی است که با وجود عروسک های محبوب و ریشه داری چون کلاه قرمزی، پسرخاله، فامیل دور، پسرعمه زا، ببعی و جیگر، یک شخصیت عروسکی دیگری هم از راه نرسیده، به شهرت و محبوبیت برسد. البته با وجود افراد کاربلدی چون ایرج طهماسب و حمید جبلی، چنین مهمی دور از انتظار نیست.
با این حال به عنوان مثال، این اتفاق برای دیوی یا همان بچه غول مجموعه کلاه قرمزی هم افتاد و ترکیب صداپیشگی هوتن شکیبا و عروسک گردانی مهناز خطیبی، طرفداران زیادی پیدا کرد. دیوی که عاشق ماچ شدن است، در عادتی بامزه همه چیز را برعکس و وارونه می فهمد و به زبان می آورد، به عنوان مثال اگر می خواهد بگوید عمو من دوستت دارم، می گوید: خاله من ازت متنفرم!
شکیبا برای صداپیشگی این نقش از تجربیاتش در دوبله به خوبی بهره برده و وجه خبیثانه صدایش را به شکل بامزه ای تقویت کرده است.
هم کمدی، هم جدی
هوتن شکیبا از جمله استعدادهای بازیگری سینمای ایران است که قابلیت بازی در نقش های جدی و کمدی را دارد و از این نظر می تواند طیف گسترده ای از نقش ها را بازی کند. در همین مدت و سال های اندک حضور، نقش جدی و خشن او در شبی که ماه کامل شد، نسبتی با نقش بامزه اش در طبقه حساس ندارد. آنها که تئاتر را جدی دنبال می کنند و بازی های شکیبا را در این سال ها روی صحنه دیده اند، می توانند مثال های بیشتر و مهم تری درباره تفاوت این نقش آفرینی ها بزنند.
در سینمایی که معمولا بازیگران در نقش هایی خاص و کلیشه ای درجا می زنند و توانایی و استعدادی در بازی کردن نقش های جدی و کمدی ندارند، باید بیشتر از اینها به استعداد بازیگرانی چون هوتن شکیبا، بهرام افشاری، پوریا رحیمی سام و ... توجه کرد. ضمن این که این نسل از بازیگران آن مرزبندی و تفکیک مضحک و قدیمی بازیگران تئاتری، بازیگران سینمایی و بازیگران تلویزیونی را از بین برده اند و در هر مدیومی، بهترین کارایی را دارند.
منبع: روزنامه جام جم
منبع: برترین هاbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا