خبرنگاران درباره اسکندر فیروز
به گزارش بانیما، تهران- خبرنگاران- اسکندر فیروز، بنیانگذار و نخستین رییس سازمان حفاظت محیط زیست ایران است که نقش بسیار فراوانی در آموزش، فرهنگ سازی و توانمندسازی جوامع بومی و محلی در حفاظت از زیست بوم داشت. با تلاش پیگیر وی، مناطق چهارگانه تحت حفاظت ایران با نام های پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده معین شدند.
94 سال پیش کودکی در شیراز چشم به جهان گشود که در پایه ریزی تفکر محیط زیستی در ایران نقشی بی بدیل داشت. اسکندر فیروز در خانواده ای تولد یافت که فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است و خاطره هایی که در سینه دارد، در حکم یک گنجینه ملی به شمار می فرایند. در بیشتر کشورهای جهان، سنگ بنای پاسداشت پهنه های طبیعی با مدیریت نخجیرگاه ها و با دغدغه از میان رفتن شکار پا گرفت. در ایران نیز چنین بود و اسکندر فیروز که شکارچی خوبی به شمار می رفت و با شکارچیان بنام کشور هم نشست و برخاست داشت در تاسیس کانون شکار و وضع قانون شکار در 1335 خورشیدی نقش کلیدی داشت. همین کانون در 1346 خورشیدی به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تغییر نام و در واقع ارتقای شرایط یافت که خاتمه در 1350 خورشیدی باز هم با نقش کلیدی اسکندر فیروز، سازمان حفاظت محیط زیست با اختیاراتی بس فراتر از حفظ شکارگاه ها ارتقا یافت. در واقع در آن سال ها، تنها هفت کشور در جهان بودند که سازمان دولتی برای حفاظت از محیط زیست داشتند. ایجاد شبکه ای از منطقه های حفاظت شده، تدوین برنامه هایی برای مدیریت آلاینده ها، پیش بینی به کارگیری گاز به جای بنزین یا سوخت نیروگاه ها، پایه گذاری پیمان فرامرزی و مهم رامسر برای مدیریت تالاب ها و ایستادگی در برابر طرح های توسعه ای که مخرب محیط زیست بوده، نشان دهنده تحول دستگاه شکاربانی به طرف سازمانی برای مدیریت پایدار منابع بود که می توان این فرایند را تا حد زیادی مرهون کوشش های فیروز دانست. کوشش های او سبب شد در 1349 خورشیدی کنوانسیونی در رامسر منعقد شود و از آن پس کنوانسیون رامسر نام گیرد و از اسکندر فیروز به عنوان پدر تالاب ها یاد کنند.
فراز و فرود زندگی اسکندر فیروز
اسکندر فیروز در مرداد 1305 خورشیدی در شیراز چشم به جهان گشود. هنوز کودک بود که جنگ جهانی دوم شروع شد. خانواده او نگران از جنگ بودند و همین مساله ای شد تا اسکندر به همراه برادر و خواهرش مدتی را در خارج از کشور سر کنند. این جنگ برای اسکندر پراز شگفتی بود. در جایی می گوید: مردم می ترسیدند و به زیرزمین ها می رفتند اما من یواشکی از آن جا بیرون می رفتم تا موشک ها را ببینم. برای من تشخیص هواپیماها از هم موضوع جالبی بود. بعد از یک مدت دیگر همه هواپیماها و کشتی های جنگی آلمانی و متفقین را یاد گرفته بودم. اسکندر به همراه برادر و دایی اش برای رفتن به مدرسه لورنس ویل در ایالت نیوجرسی مستقر شدند. مدرسه که تمام شد، قرار شد به دانشگاه نظامی برود. او در خاطراتش در این باره می گوید: با تقاضای رفتن من به وست پوینت برای اولین بار موافقت شد، همه شاد بودند اما من علاقه ای نداشتم و جرأت نداشتم به کسی بگویم. در خیالم به دانشگاه ییل، پرینسون، آکسفورد و دانشگاه های مهم دیگر فکر می کردم. البته سنای آمریکا به دلیل درخواست 2 جوان روس، برای ورود به این دانشگاه با همه درخواست ها مخالفت کرد. بعدها اما اسکندر به حکم پدر در رشته مهندسی ساختمان درس خواند: پدرم گفت که در ایران مهندس لازم داریم و ما هم این حرف را مثل یک حکم قبول کردیم. همان زمان اسکندر متوجه علاقه اش به رشته های علوم طبیعی شد اما هر طور بود، تحصیلات خود را تمام کرد و در یک شرکت بین المللی مهندسی مشغول شد. اسکندر در مدتی که در این شرکت فعالیت داشت در 3 پروژه سدسازی گل اویا در سیلان، سد باکرا در هندوستان و سد اسکی شهیر در ترکیه همکاری کرد و بعدها با دریافت یک گواهینامه از شرکت، آمریکا را به مقصد فرانسه، انگلیس، آلمان و سپس تهران ترک کرد. بعد از 9 سال دوری، اسکندر دوباره به ایران بازگشت به قول خودش مثل یک جوجه مهندس. از تحولات سیاسی ایران اطلاع زیادی نداشت. خیلی زود متوجه مناسبات ملی شدن صنعت نفت در ایران شد. بعد از امضای قانون ملی شدن صنعت نفت، راهپیمایی های مردم هم فراگیر شده بود و او از نزدیک شاهد این جریانات بود. در آن موقع وقایع دیگری مثل انتخابات مجلس، کاندیدا شدن و ورود پدرش به مجلس و راهپیمایی طرفداران مصدق ذهنش را مشغول کرده بود.
آشنایی اسکندر با طبیعت
پس از چند ماه از بازگشت اسکندر به ایران، او به همراه ژنرالی که از میهمانان پدرش بود، برای شکار مرغابی در منطقه زرقان و شکار گراز در نزدیکی رود کر رفت؛ صحنه ای که بارها در نقاط مختلفی از ایران تکرار و بعدها برای وی خاطره شد. فیروز در کتاب خاطرات خود درباره یکی از همین تجربه ها می نویسد: در آن موقع تالاب اطراف زرقان در مجاورت تپه و کوه، مانند دریاچه ای مارپیچ با نیزارهای پراکنده، منظره ای خاص و دلچسب در این منطقه خشک پدید می آورد. آن موقع متوجه ویژگی اکولوژیک و اقتصادی این عرصه نبودم، فرد دیگری هم متوجه این ویژگی نبود. او بعد از تکمیل تحصیلات خود در نخستین تجربه شکار خود در اراک و با بررسی های میدانی بعد از آن متوجه شد که روس ها و انگلیس ها، آهوان را از روستاهای مختلف شکار و به شهر حمل می کنند تا گوشت آن را در دیگ های بزرگ بپزند.
این عادت بعد از جنگ همچنان برای گونه های زیادی از حیوانات ادامه داشت. همین موضوع سبب شد تا او به همراه چند تن از علاقه مندان به حفظ حیات وحش، تدوین نخستین قوانین را در این زمینه رقم بزند. او در این باره گفته بود: قرقاول در دشت گرگان بیداد می کرد اما حالا همه از بین رفته اند.
از تصویب کانون شکار تا قانون محیط زیستی ایران
تشکیل سازمان محیط زیست و تبدیل آن از سازمان شکاربانی به سازمانی علمی، تحقیقاتی و حفاظتی به ابتکار فیروز صورت گرفت. او که در 1351 خورشیدی نایب رییس نخستین کنفرانس جهانی محیط زیست در استکهلم بود، یک سال بعد، یکی از مهم ترین قوانین محیط زیستی ایران با عنوان قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست به تصویب رساند که هنوز در ایران اعتبار حقوقی دارد. علاقه اسکندر فیروز به طبیعت و جغرافیا همزمان با افزایش شکارهای غیرقانونی، سفرها و تحولات دهه 30 بیشتر می شد. این علاقه بعدها در باغ سرچشمه شاهرود که متعلق به توران عضدی بود با دیدن کوهستان ها، چمنزارها و البته مطالعه کتاب لایدکر زیست شناس انگلیسی بیشتر قابل تشخیص شد. همان وقت ها از اصل چهار ترومن استفاده کرد و به شرکت موریسن پیوست، چون فهمید این شرکت قراردادی برای ساخت سد کرج امضا کرده و همان وقت ها به جای تفنگ شکاری، دوربین عکاسی به دست گرفت.
2 دوره کننده همدان و میانه در مجلس ملی بود، جایی که فرصت خوبی برای اقدامات محیط زیستی اش پیدا کرد. کوشش کرد از ساخت سد همدان که به لحاظ فنی به صلاح نبود، جلوگیری کند، اگرچه پیروز نشد. 1335 خورشیدی از او برای تأسیس کانون شکار از او دعوت شد و اسکندر قانون آن را در مجلس تصویب کرد: ایده کانون شکار خوب نبود، حالت زشتی داشت و هیچ کس به آن اعتقاد نداشت. چند سال بعد برای شکل گیری سازمانی جدی تر، کوشش کردیم و کانون به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تغییر نام داد. سال 1351 هم این سازمان به سازمان حفاظت محیط زیست تبدیل شد. 2 سال بعد در 1353 خورشیدی قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست در مجلس تصویب شد که قانون درجه یکی است. در کشورهای دیگر همه وظایف سازمان محیط زیست برعهده 4 وزارتخانه و یک آژانس بود. سواحل، آب، مناطق حفاظت شده در کشورهای دیگر، هرکدام در یک دستگاه بود، اما همه این ها در یک جا جمع شده بود.
سازمان محیط زیست در زمان ریاست اسکندر فیروز قدرت زیادی در میان بقیه سازمان ها داشت و آنها می توانستند از ادامه فعالیت دستگاه های متخلف جلوگیری کنند. تجربه سفرها و شکارهای اسکندر فیروز به او نشان داده بود که تا چه میزان مناطق حفاظت نشده در انقراض گونه های زیستی موثر است. بنابراین اسکندر، 1349 خورشیدی ریاست کنفرانسی را در رامسر برعهده گرفت که درباره حفاظت از تالاب های مهم بین المللی به ویژه تالاب های زیستگاه پرندگان آبزی بود. نتیجه این کنفرانس، تصویب کنوانسیون رامسر بود که به عنوان پیمان جهانی در حوزه محیط زیست معروف شد.
در سال های نخست شکل گیری کانون شکار، سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، کمتر شخصی در ایران درس محیط زیست خوانده بود. فیروز تنها 4 تن از دانشگاه شیراز پیدا کرد و بعد از آن مجبور شدند 40 نیروی خارجی را برای فعالیت در این حوزه جذب کنند: باید با چراغ می گشتیم تا یک متخصص در این زمینه پیدا کنیم، حتی بیولوژیست هم سخت پیدا می شد. خاتمه 200 نفری که در کانون شکار بودند را به 4 هزار و 500 نفر در سازمان رساندیم. اداره این کشور با وسعت یک میلیون و 640 هزار کیلومتر مربع آسان نبود، اما گاردی که برای محیط زیست تشکیل دادیم در 80 درصد کشور از ژاندارمری بهتر کار می کردند. هنوز هم تعدادی از همان محیط بانان در سازمان فعال هستند، اما سازمان برای آن ها اهمیت زیادی قایل نیست. اسکندر یک سال پیش از انقلاب از مسوولیت خود در سازمان محیط زیست استعفا کرد. او همواره برای محیط زیست دل نگرانی هایی داشت. در جایی گفته بود: زمانی که ما کنفرانس رامسر را برگزار کردیم هیچ کدام از کشورهای خاورمیانه در زمینه محیط زیست فعالیتی نداشتند، حالا هم با گذشت بیشتر از 40 سال همین طور است و آن ها در زمینه محیط زیست خیلی از ما عقب تر هستند. با وجود آسیبی که به محیط زیست وارد شده است، همچنان می توان به آینده امیدوار بود. اسکندر فیروز معتقد بود که محیط زیست باید تبلیغ شود و از کودکی به مردم آموزش داده شود. او می گوید هیچ چیزی در هیچ کشوری بالاتر از محیط زیست نیست. حیات انسانی، طبیعت، آب، حیوان، درخت و گیاه به همدیگر متصل هستند. نمی توانید یکی از این عناصر را خراب کنید و انتظار داشته باشید، محیط زیست خدشه دار نشود.
کارنامه اجرایی اسکندر فیروز
در 1347 خورشیدی باغ گیاه شناسی تهران را با طراحی ادوارد هایمز،پ نقشه کش انگلیسی در مساحت 145 هکتار راه اندازی کرد. در 1353 خورشیدی فیروز در کنفرانس بیابان زدایی که با حضور کننده 22 کشور منطقه برگزار شده بود، درباره ضرورت توجه به این مناطق که جزیی از خاک کشورها است، سخن گفت. اسکندر با اصراری که داشت توانست این زمین های مرغوب و گران قیمت را از دست سوداگران نجات دهد. فیروز در خلال سال های 1352 تا 1354 به عضویت هیات مدیره اتحادیه جهانی حفاظت محیط زیست (IUCN) درآمد و از سال 1354 تا 1356 نایب رییس این اتحادیه و عضو هیات امنای صندوق جهانی حیات وحش و طبیعت شد. او همچنین از 1350 تا 1357 دبیرکل موسسه گیاه شناسی ایران بود و تأسیس موسسه گیاه شناسی و باغ گیاه شناسی و نیز طرح محیط زیستی پردیسان را در کارنامه فعالیت های خود دارد.
پارک پردیسان که محل اصلی سازمان محیط زیست است از دیگر کوشش هایی به شمار می رود که اسکندر فیروز سنگ بنای آن را گذاشت. همچنین به کوشش او مناطق چهارگانه تحت حفاظت ایران به نام های پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده مشخص شد. حیات وحش ایران، مهره داران از انتشارات مرکز نشر دانشگاهی در 1378 منتشر شد و در 1380 خورشیدی جایزه علم مهرگان را به خود اختصاص داد. کتاب پرندگان ایران، پستانداران ایران و خاطرات، 2 دهه کوشش برای حفظ طبیعت و محیط زیست ایران از جمله آثار منتشر شده از اسکندر فیروز به شمار می فرایند.
خاتمه اسکندر فیروز
اسکندر فیروز بنیان گذار سازمان محیط زیست و پدر محیط زیست ایران در 14 اسفند 1398 و در 94 سالگی، چشم از جهان فروبست.
منبع: ایرناnamasho.ir: نماشو: همه چیز اینجا هست از سفر و گردشگری تا ورزش و سرگرمی