ثروت حضرت یعقوب علیه السلام

به گزارش بانیما، حضرت یعقوب علیه السلام، پیامبری بسیارثروتمند بود به طوری که هرروز بسیار به فقرا و مساکین، یاری می کرد و بسیاراطعام می کرد. پس چرا وقتی که برادران یوسف برای سومین بار نزد یوسف می فرایند تا از او گندم بگیرند می گویند:فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ

ثروت حضرت یعقوب علیه السلام

به گزارش خبرنگاران و به نقل از پرسمان؛ در این مقاله به ثروت حضرت یعقوب اشاره می نماید و به آن می پردازد.

هر چند حضرت یعقوب علیه السلام وضع اقتصادی مناسبی داشته است اما با این وجود وی هم نتوانست در مقابل قطحی شدیدی که سالها گریبانگیر مردم شده بود دوام بیاورد و لذا با شنیدن اینکه حاکمی عادل در مصر وجود دارد که به همه یاری می نماید تصمیم گرفت که از وی یاری بگیرد، نیز پسران یعقوب برای برگرداند بنیامین مجبور بودند که اینگونه درخواست خود را بیان نمایند به هر حال مناسب است در اینجا کلام مرحوم علامه طباطبائی را در تفسیر المیزان نقل کنیم.علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می نویسد:فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قالُوا یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ ....بضاعت مزجاة به معناى متاع اندک است، و در این گفتار چند جمله حذف شده، و تقدیر آن این است که فرزندان یعقوب به مصر وارد شده و وقتى بر یوسف رسیدند گفتند ...

بطورى که از سیاق استفاده مى گردد در این سفر دو تا خواهش از عزیز داشته اند، که بر حسب ظاهر هیچ وسیله اى براى برآوردن آنها بنظرشان نمى رسیده:

یکى اینکه: مى خواسته اند با پولى که وافى و کافى نبوده طعامى به آنها بفروشد و با اینکه در نزد عزیز سابقه دروغ و دزدى بهم زده بودند و وجهه و حیثیتى بر ایشان نمانده بود هیچ امید نداشتند که عزیز باز هم مانند سفر اول ایشان را احترام کرده و حاجتشان را برآورد.

دوم اینکه: دست از برادرشان که به جرم دزدى دستگیر شده بردارد، و او را رها سازد، اینهم در نظرشان حاجتى برآورده نشدنى بود، زیرا در همان اول که جام ملوکانه از خرجین برادرشان درآمد هر چه اصرار و التماس کردند به خرج نرفت، و حتى عزیز حاضر نشد یکى از ایشان را بجاى او بازداشت نماید.

بهمین جهت وقتى به دربار یوسف رسیدند و با او در مورد طعام و آزادى برادر تبادل نظر کردند خود را در موقف تذلل و خضوع قرار داده و در رقت کلام آن قدر که مى توانستند سعى نمودند، تا شاید دل او را به رحم آورده، عواطفش را تحریک نمایند. لذا نخست بد حالى و گرسنگى خانواده خود را به یادش آوردند، سپس کمى بضاعت و سرمایه مالى خود را خاطر نشان ساختند، و اما نسبت به آزادى برادرشان به صراحت چیزى نگفتند. تنها درخواست کردند که نسبت به ایشان تصدق کند، و همین کافى بود، زیرا تصدق به مال انجام مى گردد و مال را صدقه مى دهند، و همانطور که طعام مال بود آزادى برادرشان نیز تصدق به مال بود، زیرا برادرشان على الظاهر ملک عزیز بود، علاوه بر همه اینها بمنظور تحریک او در آخر گفتند:

بدرستى که خداوند به متصدقین پاداش مى دهد، و این در حقیقت، هم تحریک بود و هم دعا.

پس معناى آیه چنین مى گردد: یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ هان اى عزیز! ما و خاندان ما را فقر و ندارى از پاى درآورده و جئنا اینک نزد تو آمدیم بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ با بضاعتى اندک که وافى به آنچه از طعام نیاز داریم نیست، چیزى که هست این بضاعت اندک نهایت درجه توانایى ما است، فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا، پس تو به قدرت ما نگاه مکن، و از طعامى که مورد حاجت ما است کم نگذار، بر ما تصدق کن و برادر ما را آزاد ساز، ممکن هم هست جمله اخیر مربوط بهر دو حاجت باشد إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ خیرا- خدا به تصدق دهندگان جزاى خیر مى دهد.

برادران، کلام خود را با جمله یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ شروع، و با جمله اى که در معناى دعا است ختم نمودند، در بین این دو جمله تهى دستى و اعتراف به کمى بضاعت و درخواست تصدق را ذکر کردند، و این نحو سؤال از دشوارترین و ناگوارترین سؤالات است، موقف هم موقف کسانى است که با نداشتن استحقاق و با سوء سابقه استرحام مى نمایند و خود جمعیتى هستند که در برابر عزیز صف کشیده اند.(ترجمه المیزان، ج 11، ص: 322)

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 25 بهمن 1399 بروزرسانی: 25 بهمن 1399 گردآورنده: banima.ir شناسه مطلب: 13892

به "ثروت حضرت یعقوب علیه السلام" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ثروت حضرت یعقوب علیه السلام"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید